فرزندم ترا جزئى از خود بلکه همه وجود خویش یافتم تا آنجا که هر چه بر سرتو آید مثل آن است که بر سر من آمده و گویى اگر مرگ نزد تو آید مثل آن است که نزد من آمده، پس هر چه تو را رنج دهد مرا رنج خواهد داد و هر چه مورد علاقه تو است مورد علاقه من نیز هست از همین جهت برایت وصیّت نوشتم تا تو را پشتیبانى کند خواه من در کنار تو زنده باشم و یا از خانه دنیا کوچ کرده باشم. بنا بر این اى فرزندم ترا به ترس از خدا و همراهى مداوم با دستورات او و آبادانى دلت با یاد و ذکر او و چنگ زدن به ریسمان او سفارش مىنمایم و چه رشتهاى محکمتر و مطمئنتر از رشتهاى است که بین تو و پروردگارت وجود دارد، اگر تو بدان دست زنى؟ فرزندم دلت را هماره با موعظه زنده نگه دار و با دل نبستن به دنیا و زهد، آن را بمیران و آن را با یقین قوّت بخش و با حکمت نورانىاش کن و با یادآورى مرگ ذلیل و خوارش ساز و آن را به اقرار کردن به فناى دنیا وادار کن و به فجایع دنیا بینایش ساز و از دگرگونى روزگار و گردش شب و روز آن را بترسان و به او اخبار گذشتگان را بازگو کن و بدو آگاهى بده که بر سر در گذشتگان چه آمده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ